گلدونهـ

مینویسم تا اتفاق بیافتد

باید روی خودمآن کار کنیم!خودی که برای خُـدا نباشـد،بی خودی سـت!

"1217" نمیدونی چه قدر خوشحآلم ازاینکه بآشمآ هستم...(:

"1217" گوش به فرمآن ولی هستم،و نکآت شمآ را به خود یآدآوری می کنم!

"1217" نمونه ش همین امروز که یک خبر بسی خوشحآلم کرد!

[ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون]

#[کلیک]

# ش ه ی د ن ش و ی م ی م ی ر ی

# یآعلی مدد...

۷ نظر

می خوام دور از همه دنیا...توی حال خودم باشم

وقتی ذهنم آشفته میشود مثلِ الآن دلـــــــم میخواهد تنهآی تنهآی تنهآ باشم!


میخوام همه رو کنآر بزنم و خودم را بغل کنم و برای دلِ خودم زار زار گریه کنم،برای مهربآنی هآیی


که درحق آدمهآ انجآم دادم وبآز هم آدم نشدم!


دلـــخورم از "او" که میگفت بیآدت هستم ولی روزهاست


که خبر نمیگیرد،خبر نمیدهد،آن موقعه تآزه هم می گوید همرآهت هستم،مسخره است این همرآهی!


مهربآنی های الکی الکی ام برای دیگران کآر دستم داده!


بعضی وقتآ به خودم میگم یعنی فآطمهـ... دیوآنه ای دیوآنه...:/


حتی مثلا دوستم میخواست امروز به خآنه ی مآن زنگ بزند،به او هم گفتم زنگ نزن!


حوصله ی هیچ کسی را ندارم وقتی تکلیفم باخودم معلوم نیست!


وقتی نمیدآنم باید منتظر باشم یانه؟بروم یابمانم؟بمیرم برای خودم یا زندگی کنم از دست آدمها!


بعضی وقتآ که دلم نخ هآش گیر می کند به روزگآر،آهی پیاپی می کشم و میخندم!


میزنم روی دوش روزگآر و مرحبا میگویم که چه قشنگ فریب لحظه لحظه هایت را خوردم وهیچ نگفتم!


بگذریم از لحظه هآی تلخ روزگآر ولی روز هآی خوبم داشته ام...


مثلا همآن روزهآی کودکی وقتی بابا به خآنه می آمد و برایم عروسک میخرید و هدیه...


هرشب برایم میخرید هرشب...


مثلا آن شبی که خواب بودم و هدیه ش را باز کرد و با صدآی عروسک بیدار شدم و چشمهآیم را


بازکردم و خوشحآل شدم از داشتنش!


یامثلا...


کآش هیچ وقت بزرگ نمیشدم کآش بزرگتر نشوم و در همین سن هآی جوانی ام از دنیآ بروم!


بزرگتر شدن را دوست ندارم،دنیآیشآن وحشتناک ترس دارد!


وقتی زنده زنده فراموش می شوی پس مرده باشی بهترس!نه؟


نمیدآنم ولی  دلم بودن هیچ کسی را نمی خواهد از همه میترسم از اعتماد میترسم...


خوش نمی آید تمام زندگیم را برآی کسی بگویم و آن هم تحلیل کند!


دوست را به اندازه ی دوست قبول دارم ولی بیشتر نه!


این تفکر من است!


چون دوست برایم نخواهد ماند و میرود،همین آدم هآی اطرافم میروند چه برسد به دوست!


یکی از دوستآن می گوید: تو مرآ نمی خواهی؟


برآش گفتم:من دوست را فقط در دوست می بینم و لزوما نمی خوام بیشتر از این نزدیک شود به من!


از ضربه هآش به دیگران نتیجه گیریم این شد!


خلاصه بمیرم برآی خودم که تنهآس!


#ازمن به شمآ یک حرف:برای هرکسی وقت نذار،یک وقت می بینی همآن یک نفر میروند و بآز تنهآیی!


#[کلیک]


#دلم یک ترانه ی غمگینِ خارجی می خواهد!


 با زبانی که نمی فهمم چیست...


 می خواهم به دردی که نمی دانم چیست زارزار گریه کنم...


#قرآن حتی 10آیه یآدمآن بآشد!


#فقط خداست که همرآه می مآند،همین!


#یآعلی مدد



۳ نظر

تو نیز فرآموش کن مرآ ...

روزهآ میروند و شبهآ می آیند،چراغ هآی کوچهـ روشن وخآموش میشود


هر روز راس ساعت گوشی زنگ میخورد،دستهآی من خاموش می کند صدآی دینگ دینگش را...


هوآی زیر پتو گـــرم،هوآی بیرون کمی ســرد،دلت نمی آید بیرون بیآیی ولی بآید روزت رآ شروع کنی!


آماده میشوی و میروی با بدرقه مآدر،میروی ودرتآریکی محض کوچهـ منتظر سرویس می مآنی!


صدای بوق مآشین و تو حیرت زده میروی،چشمهآیت را به زور باز نگه داشته ای،که یک لحظه صدآی


رادیو مآشین خواب را از چشمانت میگیرد،هوآ هنوز تآریکِ تاریک است و تو بیدارِ بیدار...


خیآبآن هآ را رد می کنی ومیرسی به اتوبآن شهیدصیآد شیرآزی و هی نزدیک تر میشوی به مدرسه


اتوبآن صدر هم رد می کنی و رسیدی کمی بعد به مدرسهـ...!


از ساختمآن مدرسه یکی یکی پله هآ رو بالآ میروی و میرسی به کلآس،سلآم بچه هآ...


کیف و کتآبت را آمآده می کنی و می نشینی و 20دقیقه بعد صدآی "اللهم رب النور العظیم...و...


کتاب دعآ-صفحه200-دعآی عهد...از همآن لحظه مجنون میشوی و همراه...


کتاب هآ را جمع می کنی و به دفترمیدهی و مرتب می کنی،نیتت برآی کربلآ رفتن است وبــس...!


سرت را می اندازی پائین به دور از نگآه به هرکسی،میروی بالآ...


هوآی کلآس شلوغ است و دوبآره صدآی"بسم الله الرحمن الرحیم...یس...و...میخوانی ودلت میگیرد


ازاینکه فقط 2و3نفر پیدا میشوند که یآسین را زمزمه می کنند


مگر چه قدر وقت میگیرد برآی خودت یکم ثوآب جمع کنی،به اندازه 10دقیقه وقت ولی کلی ثوآب...!


1217می گوید برآی خدا مخلص بآش...فقط خدآ مقصودت بآش و بــس...!


زنگ هآ میگذرد و زنگ تفریح هآ وزنگ نمآزجمآعت...حس خوب و بی نهآیت عآشقانه...


وساعت به آخر میرسد و به خآنه میروی وخسته و دآغون...ولی مجبوری بخندی باتمآم وجود!


وگرنهـ پدر و مآدر متوجهـ میشوند،داخل اتآق و تنهآ به خودت می اندیشی!


اگر بمیرم کسی بیآدم می مآند؟


اگر بمیرم چهـ کسی نآراحت میشود؟چهـ کسی خوشحآل؟


فرآموش میشوم قطعا!در لحظه لحظه هآیشآن حضور ندارم و نآپیدا میشوم...


همین الآن که زنده ام بعضی از همآن یک نفر آدم خیآلش خوش است و خبر نمیدهد و نمیگیرد!


فهمیدم او که میگفت بیآدت هستم اوهم نیست،دیگر از غریبه توقع کنم چرآ؟


وقتی درشلوغی از وقتت برآش گذآشتی یعنی بیآدش هستی وگرنه درتنهآیی که همه بیآد آدم


هستند،فرآموش میشوم و میروم از دنیآ...به جآی من خیلیآ می آیند و ادآمه میدهند...


#خودِ من یآدت بآشد برآی هرکسی وقت نگذآر،برآی خودت بآش فآطمهـ بآنو...


بیآدت هست کسی که همیشه هوآیت را دارد#خدآ همیشه همرآه هست


پس الکی برآیم نگو بیآدم می مآنی وقتی در زنده بودنم از یآدمیروم ونمی مآنم...!


#گاهی دلت خوش میشود به یک حضور همیشگی آن و او...ولی بگذریم خدآ بیشتر از همه بیادت


بود،دروغ که ندارم به خودم بگویم،خیلی وقت هآ حواسم به نگآهت نبود ولی تو بودی!


رآست میگوند که هرکسی از چشم بیفتاد محلش ندهند#آدم هآیت که همین گونه است رفتآرشآن


ولی ته ته همه ی نآامیدهآیم وجودت آرامش بخش بود وهست و خواهد بود!


#مآلک اصلی قلب من فقط تو هستی خدآی من،به هیچکس نمی دهم دلــــم را...


بآید به کسی بدهم که از همه لآیق تر است،موآظبش بآش...


#فرآموشم می کنی حتی تو که این نوشته را میخوآنی و من روزی قطعا میروم و این نوشته هآ


می مآند یآدگآری برآیت...#تو نیز فرآموش کن مرآ چرآ که دلــــم خوش به تو نیست به خدآست!


#باورت بشود یا نه روزی می رسد که دلت برای هیچ کس به اندازه من تنگ نخواهد شد


 برای نگاه کردنم ، خندیدنم و حتـی اذیت کردنم برای تمام لحظاتى که در کنارم داشتی


 روزی خواهد رسید که در حسرت تکرار دوباره من خواهی بود


 می دانم روزی که نباشم هیچکس تکرار من نخواهد شد...


#قرآن یآدمآن نرود حتی10آیه...(:


#یآعلی مدد...



۳ نظر

دلــــم رفیـــق میخواهد از جنس شهید...

شهدا من دلی را که داده ام پس نمیگیرم...


 یا شفایش دهید!!!


 یا دفنش کنید!!!


یکروز می رسد که مارا می برند رو [[دست ها]]

این [[روز]] بی شک می رسد

همان روزی که اعلامیه می زنند به دیوار شهر ..

که نام [ما] رویش حک شده !!

کاش پشت اسممان بنویسند[[ ش ه ی د ]]​


#دلــــــــــم تنگه برای شلمچهـ... شهدآ گلزار شهدآ حتی راهم نمیدید؟


# 1217 شمآهم منو دعوت نمی کنی؟


#شهآدت،دلـــــــــم رفیق میخواهد از جنــــــــس شهید...ازجنس عشق خآلص...


#[تآآخرش گوش بده اگه دلت تنگ شده مثل من[کلیک کنید]]

بودنمآن حتی به یک نگآه هم نمی ارزد...

سلآمی بلندآی شب هآی زمستآن...


فکرمآن مشغول شد،امروز زنگ دینی،موضوع:"خورشید پنهآن"


سکآنس اول:دبیر وارد شد و بعد از امتحآن کتآبم را بازکردم و درس درمورد حضرت مهدی"عج"


خوشحآل بودم از درسی درمورد آقاست،درمورد ظهورش...


ولی کمی بعد فکر و فکر وفکر...تآبه حآل شده برآی ظهورت کآری کنم که به درد بخورد؟


همش نق زدم از نداشتن بعضی چیزاها...ولی آقا از نبودن شمآ نق زده ام...؟


بچه شیعه اما برآی ظهورت کآری کرده ام!


نه،هرجمعه نه، هر سآلی که به جمکران میروم،آیاهمیشه همراه بوده ام؟


هزار و دویست و خورده ای سآل میگذره،اما هنوز غیبت هست!


آقا از کوچه هآی شهرمآن نگذر،میدآنم دلت میگیرد پس ازاینجهآ عبور نکن!


میدآنی آقا بعضی هآیمآن آنقدر غرق دنیآ شدیم که همه ی دین و مذهب را فراموش کردیم!


کسی هست که هوآی دل ابریت را دآشته باشد،آقا...


سربار بودنم کنآر...امآ صدای شمآ رو خواهم شنید در ظهور؟


وقتی می گویی:"انا المهدی"


آقا کجآی این شهر هستی که کوله بآر حرفهآیم را به سویت روانه کنم؟


چه حس بدیست وقتی حسی میشوی ولی مانند خورشید پنهآنی!


درلحظه لحظه تیک تاک هآی سآعت زندگی حضور داری امآ پیدای پنهآنی...


مولآی من...


کآش روزی محقق شود ظهورت آن لحظه را از خوشحآلی فریآد میزنم امام من آمد!


دلم برآی یک خلوت با جمکرآن تنگ است،آرزوی دوبآره ی جمکرآن و آن کآشی هآی آبیش!


چهـ... نگآهم روآنه است برآی دیدآر...آیا دل و دیده یکی است؟


***ای توسل سبز دعآی ما آیا میرسد دعآی ما به حضورتآن***


شهدآ آیا حضورم به یه نگآه نمی ارزد"انظرو الینا ایها الشهید"


چه قدر این "عشق مذهب"را دوست دارم...


مثلا "اردوی مذهبی"،"مشهد"،"کربلآ"،"جمکرآن"،"قم"،"دوکوهه"،"خرمشهر"...


آخ!


گفتم شهدآ،1217 عکس مزارتآن را دیدم آقایی کنآر مزارتآن ایستاده بود ومن نگآهش میکردم!


رهبرم سیدعلی کنآر مزآرتآن بود همین11بهمن94که گذشت...!


دقیقا همآن جآی که حضرت آقا ایستاده بود من آبان مآه وایساده بودم،1217 میدونی چند ماه شده


که هنوز دعوتم نکردی؟میدونی چند هفته شده؟1217 هی میخواستم بیآم نشده...


1217 نکنه شمآهم نآامید شدید ازمن...


نگو"1217"که برآیت دختر بدی هستم نگو...


#بروم کمی آدم شوم،خودم رآ مثل آنهآ بآید خدآیی کنم کآش بشود،شهآدت قسمت من...


#قرآن حتی 10آیه یآدتآن باشد...


#عکس پست مربوط به مزار شهید علی خلیلی


# [کلیک کنید]


#یآعلی مدد


۴ نظر
About me
یارحمان

من اینجا کاملاً خودمم :)

برایم دعا کن
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان