یارحمـان
کارای زیادی مونده برای تموم شدنش اونم به دست و همت من !
والا ، تعجب نداره من هنوز نوزده سالمه و اوج تلاش برای رسیدنه به خواسته های کوچک و بزرگ *ـــــ*
البته اگه خواسته های دلِ من با حکمتِ خدای مهربآن تر از همه جور در بیاد و مترادف هم باشن نه متضاد !
صدای رعد و برق میاد صدای بارون نم نم از اوج آسمون ، خدا پنکه سقفی رو روشن کرده و فصل سرما داره میاد
مهر اومد ، یعنی ماه پر از خاطره ، ماه وصال ، ماه به اوج رسیدنه منو و "آقای عین"
هشت مهر ماه یک هزار و سیصد و نود و پنج هجری شمسی یعنی روز پیوند ما
یعنی دوسال از باهم عهدبستنمون میخواد بگذره ، یعنی دوسال از تعهد
هفت مهر ماه هم روز آتش نشانیه روز آقای عین روز آقای آتش نشانِ من :)
دو روز مهم از مهرماه هفت و هشت
خب ، پیشنهادتون چیه ؟ البته ماه محــــــــرمه و از جشن خبری نیست ،عزای سیدالشهدا عزای ماهاست
واینکه فقط مونده امتحان شهری گواهینامه جآنمآن تا بگیریم و ویراژ بدم در خیابان های شهـــــــــر
کلاس زبانِ سفیر هم تا چند روز دیگه ، حله !
از اونجایی که من عاشقِ کار عکس و کلیپ درست کردن و... اینا هستم دارم میرم دنبالِ فتوشاپ
خیلی حوصله ی این کارا رو دارم خیـــــــــــــــــــــــلی !
دارم سعی می کنم زود به زود همش بنویسم تا دوباره دستام عادت کنه به نوشتن
علت نوشتن های زیادم اینه پس بر من ببخشانید این اتفاقِ یهویی را ، باتشکر
+شهادت جمعی از هموطنان در اهواز ــ ایران تسلیت
+پستی در این رابطه حتما ارائه خواهد شد
+روز وشباتون پر برکت
+یآعلی