دیشب در سکوت محض اتاق،ودیوان حـــآفـظ روی میز،البتهـ سکوت محض من!
آهنگ ـ یادتو می افتم ـ را گوش می کردم،فکرهآیی عجیب بر دیوار ذهنم حک شده
عجیب است،فآطمهـ ی 3سال پیش غیر از درس بهـ چیزی فکرنمی کرد،آنقدر با درس خواندن
ذوق می کرد و معدلش ونمره هآش بسی برایش مهم بود امـآ راستش را بخوآهی الآن ها
دیگر برایش کمی از آن حس کم شده،نه که مهم نباشد ولی احسآس خستگی می کند!
البتهـ میدونی چرا؟ سآرای مدرسه ما ازبس این 3سال دبیرستآن سرش در کتاب بود الآن که
پیش دانشگآهی هست،خسته ی خسته ی خسته است،گآهی باخودم می گویم
نکنه عاقبت من نیز اینگونه شود،میترسم!
ازاین برگهآی رنگی رنگی به اتاقم زدم،نوشته شد روی برگهـ...:Help me God:
آزمون هایم هنوز مانده است،امتحانا تمآم گشته،حیف که دوباره شروع شد
امتحان کلاسی های دبیرهآی انتقام گیر را می گویم،مخصوصا دبیر شیمی را...
چهـ قدر بدم می آید از این دبیر چهـ قدر منتفرم!ایــــــــــــش...
بی نهایت آدم"..."
تابه حآل اینقدر از دبیرم متنفر نبودم!
مدرسهـ جذابیتش را از دست داده یا من نگآهم جور دیگریست!
مثلا همین"ک" را برایت بگویم اینقدر که درس می خواند گآهی اوقات یآد قبلا هآی خودم می افتم!
"ک"همیشه نفر اول از90 دانش آموز تجربی است،"ک"دختر خوبیست،کمی پیچیده!
"م"رشته ریاضی است،اوهم درس می خواند ولی پنهآن...!
متنفرم از این آدمهآیی که می خوانند ولی می گویند نه!
هووف!
امروز حاج آقا شبکه3 تعریف می کرد فروتنی یعنی چه؟
می گفت:کسی که به او بدی کنند،ولی در جوابش خوبی بگوید!کسی که هرچیزی که برای خودش
دوست دارد برآی دیگری دوست داشتهـ بآشد!
میدآنی یاد کی افتادم؟یاد مآدرم،همیشهـ حرفهآیش در گوشم هست!
فآطمهـ ی قصه این 1سال 93-94خیلی برایش عجیب گذشت!
سال 90 از شروعش تا به الآن برایم جالب بود ولی نه بسیآر...!
هم یکی از عزیز ترین فرد زندگیم را از دست دادم هم خسته شدم هم...
بگذار بگذرم..."فعلا"برای امروز بس است...!
#من اینگونهـ ادآمهـ میدهم...
#یآعلی مدد