گلدونهـ

مینویسم تا اتفاق بیافتد

ما ملت امام حسینیم علیه السلام

بسم الله قاصم الجبارین 

سلام سردار دلها ... 

از همان صبح روز جمعه که خبر را شنیدم ، دنیا به معنای واقعی کلمه روی سرم خراب شد ! 

ساعت ۷:۰۰ صبح جمعه و یک جهان بهم ریخت با شنیدن این خبر ناگوار ... 

سردار جانم ... 

شما برای من فقط یک فرمانده سپاه قدس نبودی بلکه پدری بودی دلسوز و مهربان ... 

حالِ من خوب نیست حتی بعد از چند روز از اون واقعه ی تلخ 

از همان صبحی که هی با خودم تکرار میکردم نه دروغه باور نمی کنم 

و هرچی خبر میخوندم بدتر باور نمیکردم و دلتنگ تر میشدم 

دیگه دنیا جایی برای موندن نبود انگار ... 

همه چی تلخ تر از اون چیزی بود که میشد توصیف کرد ! 

لباسِ مشکی به تن و سوگوار ، سوگواری عزتمند و راسخ 

و پیکر مطهرت که وارد ایران عزیزم شد چقدر مشتاقانه منتظر آمدنت در تهران بودم 

تنهایی به دیدارت آمدم |عین| شیفت بود و این برای من ترسناک بود وسط اون همه جمعیت و تنها 

اما آمدم 

یعنی شما مرا فرا خواندی ... 

روبه روی دانشگاه تهران 

و له شدن هایم وسط جمعیت و هرلحظه افتادن میله سبز و زرد خیابان انقلاب 

از فشار جمعیت که کج شده بود ! 

و مردان سرزمینم محکم نگه داشتن که آسیبی به کسی نرسد ... 

آری ، من در آن جمعیت تنها بودم و اما برایم بیاد ماندنی شد 

گفتن ماشینی که پیکر ها رو حمل میکرد ، رفت ... 

و اما در درونم غمگین شدم که سردار من حتی از چند متر عقب تر هم ببینمت کافیست ... 

از وسط اون جمعیت فشرده رها شدم و خودمو به گوشه خیابان انقلاب (روبه روی دانشگاه)رساندم 

[چون تمام تلاشم این بود به نامحرمی نخورم و اینکه ماشین اولی رفت و اما ماشین دوم 

پیکر مطهر شهدا و سردار بود ، انگار که حرفای دلم راشنیدی ... ]

وقتی سرم پایین بود ، یکی داد زد 

پیکرای شهدا رو آوردن ، ایناهاش سرداره ... اینهاش ... 

سرمو بالا آوردم و دیدم ، آره ، سردار دلها ... خودت بودی 

و چند لحظه ای باشما صحبت کردم و اشک ریختم و آه کشیدم ... 

و در آخر سیل جمعیت با پیکرمطهرت همراه شد ... 

و من دقایقی بعد به خانه برگشتم 

چقدر بی نظیر بود تشییع ت سردار جانم 

هرجا که مینگریستم جمعیت بود جمعیت بود جمعیت بود و ... 

از دانشگاه تهران تا مترو امام حسین علیه السلام پیاده آمدم 

مترو های قبلی بی طور عجیبی شلوغ بود که اصلا نمیشد سوار شد و راهرو های ایستگاه ها 

شلوغی عجیبی رو به خودش دیده بود تاکنون .

سردار بخاطر تمام شب بیداری هایت ، استراحت کردن های کم و زیاد بیدار بودن هایت 

برای مجاهدتت با دشمنان این خاک ممنونم 

برای همه ی کارهایی که انجام دادی تا این خاک سربلند بماند ممنونم 

برای سالهایی که دور از خانواده ت بودی و تا ما کنار خانواده هایمان باشیم ممنونم 

برای ... همه چیز ... ممنونم 

زبانم از تشکر قاصر است .

و ما غیر از خوبی از شما چیزی ندیده ایم 

سردار قاسم سلیمانی تا ابد در قلب هایمان ، فکرمان ، رفتارمان ، زندگیمان و ... خواهی بود 

ما فرزندانی تربیت می کنیم که همچون شما با دشمنانمان بجنگ و ایستادگی کند 

شهادت نوشتن در جلوی اسمت را نمی توانم باور کنم برای همین نوشتم سردار سلیمانی 

داستانت را برای فرزندانم تعریف خواهم کرد و دستانشان را میگیرم و تا کرمان می آورم 

و می گویم اینجا مزار کسی است که عزت به این میهن داد و آمریکا نتوانست حریفش باشد 

و او را ناجوانمردانه به شهادت رساند 

​​​

 

 

 

#مجاهد_سردار_دلها

#لال_بشود_دهانی_که_حرف_از_مذاکره_با_آمریکا_بزند 

#مرگ_بر_آمریکا_جنایت کار 

#مرگ_بر_اسرائیل 

 

 

#انتقام_سخت 

#انتقامت فتح_قدس_است 

#یآعلی مدد 

 

 

 

 

۱ نظر
BooM BooM
۱۹ دی ۱۷:۱۳

عرض تسلیت...

خوش بحالتون...

+ این ایام، التماس دعا...

پاسخ :

سلام 
:( 
جای کسانی هم که نبودن ما رفتیم (نیت همین بود)
+حآجت روا بشید و همچنین التمآس دعا 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
یارحمان

من اینجا کاملاً خودمم :)

برایم دعا کن
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان