گلدونهـ

مینویسم تا اتفاق بیافتد

شروع یه فصل دیگه از زندگیم

یا رحمان 

ساعت ۱:۳۰ بامداد سه شنبه ۲۰ خرداد ... 

روی تخت نشستم و آهنگ من میفهمم تو رو از مروارید گوش می کنم 

وارد سن ۲۱ سالگی شدم و قند در دلم آب میشه نمیدونم چرا ؟ نباید خوشحال باشم یعنی 

هر نفسی که میکشم به مرگ نزدیک تر میشم ، ها ؟ 

سن ۷,۸ سالگی ۲۰سالگیم رو یه جای دیگه تصور میکردم و حالا یه جای دیگه بودم :) 

نمیشه پیش بینی کرد اما میشه تلاش کرد ، مگه نه ؟! 

قبل این آهنگ ، آهنگ تولد مبارک هومن خیاط رو گوش میدادم ، میرقصیدم و فشفشه روشن کردم 

اما یهو تغییر حالت دادم و الآن فکر میکنم 

من کجام ؟ 

زندگی کجاست ؟ 

آینده کجاست ؟ 

فکر کنم من از اون آدم هایی م که بیشتر تو آینده زندگی میکنه ! 

اما یه وقتایی عمیقا فقط تو لحظه زندگی دارم میکنم ... 

امیدوارم سن ۲۱سالگی به هدف هام برسم و نسخه ی بهتری از خودم شده باشم 

۲۰خرداد قشنگم خوش اومدی 

تولدم مبارک 

خودم خیلی دوستت دارم :) 

خودتو خیلی دوست داشته باش ، خب ؟ 

 

 

 

+ اما پاشو بجنگ ، ته ش اینه که باید برسی با هرچی له شدن و قضاوت و سختیه ... 

+درسته اون کسی که میخواستم الآن نیستم اما دلیل نمیشه خودمو نخوام :) 

+یاعلی 

 

۱ نظر
( 千丂卄丨几⛩ )
۲۸ خرداد ۱۶:۳۲

سلام خسته نباشی

پاسخ :

سلام 
:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
یارحمان

من اینجا کاملاً خودمم :)

برایم دعا کن
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان