گلدونهـ

مینویسم تا اتفاق بیافتد

پناه

یارحمان

دست هام رو جمع کردم خیره شدم به نقطه دور سمت کوه ها

چشم هام خیره شد به آبی آسمون و خاکستری کوه ها

با التماس گفتم میدونی که غیر تو کسی رو ندارم

چی شد که فکر کردی فاطمه میتونه اونقدر بزرگ باشه که از پسش بر بیاد ؟

از آدمای دنیات بهت پناه میارم تا آرومم کنی ، تو تنها کسی هستی که از عمق قلبِ من خبر داری ، از نیت درونی من از ...

کاش زودتر بزرگ نشم و بمونم همین فاطمه ی 20 ساله ی الآن ، میترسم از بزرگ شدن از آینده ای که نمیدونم چی میشه

میشه دستت توی دستم باشه و رهام نکنی حتی برای لحظه ای ؟

من از این جهان سرد میترسم بدون تو ...

 و تا چندماه دیگه همون جایی باشم که دوست دارم تا رها بشم از قید این زمان و مکان ؟

میترسم از آدم هات بابتِ محبت هایی که میکنن و بعد قهر می کنن و میگن دیدی میتونم بشکونمت ، قهر کنم ، ناسزا بهت بگم و ...

منو حفظ کن از شر آدم هایی که برای من نیت بد دارن و پناه میارم به تو ...

من دیشب اینقدر فکر کردم که ذهنم درد گرفت و صبح که بلند شدم دیدم سمت چپِ سرم درد می کنه به طور عجیبی

و گفتم نکنه علایم سکته مغزیه ؟ نکنه ذهنم داره می پوکه از فکر و خیال برای اون مورد دیشب ؟

تا ساعت 14 ظهر که سرم بهتر شد و شکر کردم برای نعمت سلامتی که بهم دادی

خدا میشه بهم بگی ، مثل همیشه با یه نشونه آرومم کنی

درستش می کنی بازم ؟




#تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می خواهم

#یاعلی مدد

۱ نظر
خاتون ..
۰۶ خرداد ۲۰:۰۶
سکته ى مغزى چى چیه؟؟ این حرفا چیه؟ دور از جون
امیدوارم الان آروم تر شده باشى و حالت بهتر باشه..

پاسخ :

الآن بهترم :) و البته آروم تر 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
یارحمان

من اینجا کاملاً خودمم :)

برایم دعا کن
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان