یارحمان
سکوت شب و صدای نفس و تیک تاک ساعت و گاهی صدای ماشین و ...
چقدر این آرامشِ شب قشنگه ، نه ؟
و شلوغی ظهر خیلیا دوست دارن ، نه ؟
همیشه عاشقِ سکوت ، خلوتی و آرومی بودم ، تو وجودمه نه اینکه ادعا کنم فقط دوست دارم
عمیقا بااین چیزا خوشحال میشم و حالم بهتر میشه
حتی امتحان کردم که مثلا محیط شلوغ برم یا کارای مخالف سکوت و ... اما دیدم تمایل ندارم
دیدم آدم محیط های شلوغ نیستم ، آدم محیط های باآرامش و آرومم !
من حالا اگه مواجه بشم با یه آدم شلوغ در مقابلش صفر میشم و فکرمی کنن کلا دور از جونم
لال تشریف دارم :/
حتی ممکنه بگن هیچی بلد نیست و... خلاصه هزارتا حرف حرف حرف و...
اون لحظه بگن هرچی بگن مهم نیست ! درون من یه آدم آرومه که یکم زمان میبره برای ارتباط
گرفتن با درون تو !
اگه لزومی نمی بینی خب نزدیکم نشو !!! مگه مجبوری ؟
منم دایره الدوستان خودمو دارم ، دایره الغات خودمو دارم و کلا دایره های خودمو دارم ، والا !
من عجیب نیستم ، فقط زود اعتماد نمی کنم ، زود گرم نمیگیرم و...
مهربونی بهت می کنم لبخند بهت میزنم حتی کمکت هم می کنم اما اینا به معنیه اینکه رفیقت شدم
نیست ، چرا ؟ چون من نمی تونم سریع تو رو وارد دنیای خودم کنم
من از تو میترسم از آدمی که باشی میترسم چرا ؟
چون میترسم بهم ضربه بزنی ، صدمه بزنی ، منو اذیت کنی ، با دنیای من آشنا بشی و بعدش
محکم تر ناراحتم کنی !!!
من از آدما میترسم از آدمای زیادی صبور میترسم از آدمای زیادی بامحبت میترسم
من از هرچیزی که زیاد باشه اصن میترسمممم :(
نصف شبی دارم هذیون میگم ؟
حالم خوش نیست ؟
فکرا از چندجا اومده و فشار آورده به مغز مبارکم
مغز مهربان بمون برام تو حامل پیام های زیادی هستی
قلب آرومم تو آروم بزن و آروم بمون من تو رو همین جوری دوست دارم
تک تک سلول هام دوستتون دارم و بهتون لبخند میزنم ادامه بدید
تمام اعضا بدن آروم باشید ، خب ؟
من باهمین آرومی دوستتون دارم آخه لعنت
+یک شبِ طولانی فکر
+اما و اگر و...
+باز |عین| شیفته من ارور دادم
+یآعلی