گلدونهـ

مینویسم تا اتفاق بیافتد

با این دل فراوان از دلتنگی چه کنم ؟

یا رحمان 

قسم به نگاه آخر 

لحظه ای که اتفاق مناطق سیل زده فهمیدی ، دل تو دلت نبود که بری کمک کنی 

داوطلبانهُ مشتاق اسمتُ برای ثبت  نام نیروی داوطلب آتش نشان دادی اما تعداد زیاد بوده 

و افراد محدودی فرستادن و اونایی که سابقه ی کاریشون بالا بوده رو اولویت قرار دادن 

گروه چهارم داوطلب آتش نشان هفته پیش رفتن و تو منتظر نموندی تا گروه بعدی بری 

و یه گروه جهادی پیدا کردی که بری و اسمتو به عنوان داوطلب دادی ! 

کیف و کوله رو از قبل جمع کرده بودی و حالا منتظر بودی زمان و روز حرکت برسه 

که با ماشین خودت و چندتا از بچه های جهادی بری 

خیلی سخته |عین| تمام وجودم درد گرفت وقتی فهمیدم واقعا میخوای بری 

چرا ؟ 

چون خیلی بهت وابسته م و اینو خودت میدونی که چقدر اذیت میشم وقتی ازم دور باشی 

اونقدر بهت وابسته م که نمیذاشتم باشگاه بری استخر بری و ... 

چون میخواستم تک تک لحظه ها داشته باشمت ، دیوونه م نه ؟ 

این حجم از دوست داشتنِ وابسته ای ! 

وسایل که ماشین گذاشتیم ، گفتم |عین| بااینکه بغلت کردم اما بیا بریم خونه بااااااز ب غ ل ت کنم 

|عین| اون بغض لعنتی تو صداهام ، اون لحظه آخر که حرف نمیزدم چون صدام نلرزه 

و اشکم سرازیر نشه مثل سیل و تو سیل زده بشی 

|عین| وقتی از زیر قرآن ردت کردم ، گریه م میگرفت اما دوام آوردم اما نذاشتم بیاد 

خودت شاهد همه ی این لحظه ها بودی ، درسته ؟ 

|عین| بعد رفتی و در وروردی بسته منم داخل خونه اومدم 

دوباره سریع چادر سرم کردم و بیرون اومدم 

از درب ورودی نگاهم کردی ، گفتی عه اومدی منتظر بودم بیای 

ماشین روشن کردی که بری و اشکام داشت سرازیر میشد 

فهمیدی که گریه می کنم یا شاید برای بار آخر اومدی که خدانگهدار بگی 

که با اشک من مواجه شدی ! 

صورتمو پشت درب قایم کردم ، گفتی ببینمت 

گفتم برو دیگه |عین| 

و

گفتی بیا این دستمال رو بگیر اشکاتو پاک کن ، خجالت بکش ۲۰سالته گریه می کنی ؟ 

خندیدم دستمال گرفتم گفتم آره 

اشکامو پاک کردم و خدانگهدار گفتی رفتی 

و

من تاآخر کوچه که بری داشتم نگاهت میکردم 

و سرآغاز دلتنگی از امشب تا دوشنبه هفته ی بعدی که بیای 




+غرغرهای من شروع خواهد شد 

+وقتی خودمو جای مردم سیل زده میذارم ، میگم چ خوب شد کمک رفتی 

+به وقت ۲۲:۴۷شب ۲۶فروردین 

+الحمدلله 

+یآعلی 

۰ نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
یارحمان

من اینجا کاملاً خودمم :)

برایم دعا کن
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان