گلدونهـ

مینویسم تا اتفاق بیافتد

ساکت یا شلوغ مسئله این است ؟

یارحمان 

میدونی گاهی وقتا باید ساکت تر از قبل باشی فاطمه ، اونقدر ساکت و صبور که نفهمن 

غم پنهان شده در دلت رو به زور قایمش می کنی ! 

فاطمه چشماتو ببند تا آرامش بیشتری سهم قلبت بشه تا خودت راحت تر نفس بکشی خب ؟ 

تو وجودت دوشخصیتیه و هیچ کسی متوجه شخصیت دوم ت تا به الآن نشده ! 

تو بلدنیستی بلند بلند بخندی و شادیتو فریاد بزنی و قربون صدقه ی ظاهری بری و خیلیا فکرمی کنن

پس اصلا محبت کردن به تو بی فایده س ! 

اما تو با تموم وجودت از درون خوشحالی و میخندی و می پری بالا و پایین دریغ از نشون دادن ! 

تو ناراحتی ت رو اگه عمیقا نتونی تحمل کنی بروز میدی 

اونم اگه از آدمی باشه که خیلی دوستش داری دیگه دووم نمیاری و خودتو لو میدی ! 

تو بلدنیستی نشون ندی 

میدونی فاطمه تو باید محبتی که بهت میشه رو عمیقا نشون بدی ، لو بدی 

میدونم میدونم که ازاین رفتار به ظاهرالکی بدت میاد 

اما درونیش رو خیلی بیشتر ترجیح میدی و دوست داری 

اما این به نفع توئه چون با رفتار قبلی ت شکست خوردی تو خیلی جاها ! 

الآن وجدانت میدونم میگه که بابا ولم کنین میخوام فاطمه ی خودم باشه 

به درک که ناراحت میشن ، اما فاطمه این قانون بذار برای آدم های مهم زندگیت ، باشه ؟ 

سعی کن ناراحت نشی و اینقدر حساس نسبت به هر رفتاری نباشی تا اذیت نشی 

فاطمه یادته چندساعت پیش تو آیینه خودتو نگاه کردی و باخودت حرف زدی 

و گفتی نمی تونم اون رفتار رو هضمش کنم و فقط سپردی به خدا ، خب ؟ 

گفتی فاطمه قوی باش 

نسبت به بالا و پایین های زندگی که از الآن تا چندسال دیگه که پیش رو داری 

قوی باش 

از الآن که تو آیینه خودتو نگاه کردی و به وقت آخرای ۱۹سالگی و دم دمای ۲۰سالگیه 

تا ۱۰سال دیگه که بشه ۳۰سالت و حالا تو یه خانوم پخته تر خواهی بود 

و با تموم اتفاقات عجیب و بزرگ و وحشتناک و ترسناک و ... دیگه ای که هست ! 

فاطمه قول بده به خودت به فاطمه ی درونت که ساکت تر بشی از الآن و صبور تر 

اونقدر تو خودت مچاله بشو که بقیه فقط بگن فاطمه هیچی برای خودش نمیخواد 

و تمام فکرش بقیه س و برای بقیه خیر برسونه ! 

میدونم سخته اما کم کم شروع کن 




#به وقت سکوت شب و نم نم باران بهاری ساعت ۱:۱۳دقیقه ی بامداد 

#ع کمی دورتر از من داره تاریخ داروها رو چک میکنه که آمار داروهای متفاوت داشته باشیم 

#ته دلم یه غم عجیبی هست که وقتی یادش می افتم یهو کل قلبم انگار سنگین میشه 

و نفس کشیدن سخت و بغض تو گلوم میاد ، عجیبه ؟ 

#من خودمو برای روزای سخت و بزرگی آماده می کنم 

#سادات کجایی ؟ چقدر دلم برای پیام هات تنگ شده 

#یآعلی 

۰ نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
یارحمان

من اینجا کاملاً خودمم :)

برایم دعا کن
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان