چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت ۹۷
یارحمان
باز می نویسم تا آروم بشه این قلب
قلبی که همیشه باهام بود یه وقتایی گرفت از حرف های بی ربط آدما اما وایساد با منِ قصه
راستی نازی گفتی برنده شدن از آن کسی که [تسلیم نشه]
چه مثال قشنگی آوردی برای نوشته ی وبت،تو قشنگ ترین مثال ممکن زدی برای من :)
مثال دگرمیهنی ژنتیک ^_^نازی میدونم میخونی ومی نویسم دمت گرم رفیق جآن!
گرچه یه جای آینده م اون چیزی میخواستم نبود،اما صبر اوج احترام به حکمت خداست
نمیدونم بگم حکمت و تقدیرخدا یا سرنوشتی که دستِ خودم بود؟
به یه گیجی مملو از تضاد رسیدم که نمیدونم کجای زندگیم قرار دارم؟
ازاین دنیا چی میخوام؟برای چی عالم ذر گفتم بلی؟
«ع.ک» میگفت آینده ای که الآن داری رو تو عالم ذر دیدی و قبول کردی و جای شکایت نیست!
با زبون خودت گفتی بلی
هنوزم گیج این جمله و میخوام تحقیق اساسی کنم
بلاتکلیفی یا یه حس اینجوری مدت هاست دیونه م کرده و نمیدونم چه جوری رفعش کنم:(
انسان کمال گرایی رو دوست داره،دلم میخواد برسم بالاتر،نمیدونم تاکجا ولی حس می کنم درجا دارم میزنم
اینکه مسیر آدما رو تغییر میدید و تازه افتخار و حس خوب بهتون دست میده بنظرم مسخره ترین حالتِ ممکنه!
بنظرم بی رحمی چیزی خوبی نیستااا
+میگم واگذارت کردم به خدای خودم
_ میگه مگه ظلم کردم بهت؟
هه!دوستِ محترم
دستت رو گذاشتی روی رویای من بعد از وسط جر دادی و له ش کردی بعد میگی ظلم نکردم
میشه بهتر بگی دقیقا چیکار کردی اگه بی رحمی طی نکردی و ظلم نکردی؟
تو کمتر از رِییس جمهور آمریکا نیستی بلکه مثلِ اون بلدی تحریم کنی
تحریم آرزوهای یک دختر کمتر از تحریم های آرزوهای یک ملت نیست،هردو تحریم ن در یک چیز در آرزو
اسم ت میذارم دوستِ تحریم کننده و خودم میشوم ملت تحریم شده،غمگین نیست نه؟
از دید خودم «خیلی دختر خفنی م که هنوز وایسادم»
+حداقل با آگاهی آدمو رو خفه نکنید،خواهشاً!
+وهمچنان معتقدم باید واگذارت کنم به خدای خودم:) شبِ قدر نزدیکه دیگه
یا من نباشم و برم یا تو باشی و رییس جمهوری ت رو ادامه بدی دوستِ محترم
هنوزم معتقدم تو آدمِ سابق نیستی :دی
ادامه دار...
+اولین شب ماه رمضانِ و التماس دعآ
+ممنون نازی دختر نوسینده ی نوشته های ناب
+خداحافظ
باز می نویسم تا آروم بشه این قلب
قلبی که همیشه باهام بود یه وقتایی گرفت از حرف های بی ربط آدما اما وایساد با منِ قصه
راستی نازی گفتی برنده شدن از آن کسی که [تسلیم نشه]
چه مثال قشنگی آوردی برای نوشته ی وبت،تو قشنگ ترین مثال ممکن زدی برای من :)
مثال دگرمیهنی ژنتیک ^_^نازی میدونم میخونی ومی نویسم دمت گرم رفیق جآن!
گرچه یه جای آینده م اون چیزی میخواستم نبود،اما صبر اوج احترام به حکمت خداست
نمیدونم بگم حکمت و تقدیرخدا یا سرنوشتی که دستِ خودم بود؟
به یه گیجی مملو از تضاد رسیدم که نمیدونم کجای زندگیم قرار دارم؟
ازاین دنیا چی میخوام؟برای چی عالم ذر گفتم بلی؟
«ع.ک» میگفت آینده ای که الآن داری رو تو عالم ذر دیدی و قبول کردی و جای شکایت نیست!
با زبون خودت گفتی بلی
هنوزم گیج این جمله و میخوام تحقیق اساسی کنم
بلاتکلیفی یا یه حس اینجوری مدت هاست دیونه م کرده و نمیدونم چه جوری رفعش کنم:(
انسان کمال گرایی رو دوست داره،دلم میخواد برسم بالاتر،نمیدونم تاکجا ولی حس می کنم درجا دارم میزنم
اینکه مسیر آدما رو تغییر میدید و تازه افتخار و حس خوب بهتون دست میده بنظرم مسخره ترین حالتِ ممکنه!
بنظرم بی رحمی چیزی خوبی نیستااا
+میگم واگذارت کردم به خدای خودم
_ میگه مگه ظلم کردم بهت؟
هه!دوستِ محترم
دستت رو گذاشتی روی رویای من بعد از وسط جر دادی و له ش کردی بعد میگی ظلم نکردم
میشه بهتر بگی دقیقا چیکار کردی اگه بی رحمی طی نکردی و ظلم نکردی؟
تو کمتر از رِییس جمهور آمریکا نیستی بلکه مثلِ اون بلدی تحریم کنی
تحریم آرزوهای یک دختر کمتر از تحریم های آرزوهای یک ملت نیست،هردو تحریم ن در یک چیز در آرزو
اسم ت میذارم دوستِ تحریم کننده و خودم میشوم ملت تحریم شده،غمگین نیست نه؟
از دید خودم «خیلی دختر خفنی م که هنوز وایسادم»
+حداقل با آگاهی آدمو رو خفه نکنید،خواهشاً!
+وهمچنان معتقدم باید واگذارت کنم به خدای خودم:) شبِ قدر نزدیکه دیگه
یا من نباشم و برم یا تو باشی و رییس جمهوری ت رو ادامه بدی دوستِ محترم
هنوزم معتقدم تو آدمِ سابق نیستی :دی
ادامه دار...
+اولین شب ماه رمضانِ و التماس دعآ
+ممنون نازی دختر نوسینده ی نوشته های ناب
+خداحافظ