جمعه ۲۲ مرداد ۹۵
اِی خُـدا یآر مَـن آنجــآست حوـآسَـت بآشد
او نِشـآن کرده ی اینجاست ، حوـآسَـت بآشد
یآرِ مَـن مـویِ سرش ، قیمَـت صـد فرهــآد است
قصه اش قصـه ی فردآست ، حوـآستـ بآشـد
گرچه بدجـور شکستـه است دلِ تنگــ مرـآ
همچنـآن شــآهِ غزلهآست ، حوـآست بآشـد
او نگآهـم نکُنـد ، یآ نخـرد حرفِ مَرـآ ...
هرچه هَست بین خود ماســت ، حوـآست بآشـد
همه ی دِلخـوشی ُ زندگی ام ، بودَن اوســت
بروَد ، آخـر دُنیـآست ! حوـآسَـت بآشـد
نگُـذارـی احَـدی تیشـه برویـش بزند !
شیشهـ ی عُمـر مَـن اینجآست ، حوـآسَـت بآشـد .....
+ حوـآسَـت بآشد ...[کلیک]
نه اینکـه به تمآـم آرزوـهآیم رِسیده بآشم ـها !! نَـه ...
خوب یَعنی خُـدا رـآ راس آرزوهآیم قرـآر دادَم
وَ همه چیز رـآ به او سپُـردَم ...
+ هَمه چیز ُ بدیمـ دَستِ خودِش ♥