و...
اولین اتفاق سآل عبادی شروع شود با مزار شهدا
همآنجآ که آرزویش را داشتی و طلبیدند
ایها الشهید
همیشه دستمو بگیر
آخ که چقدر خوش گذشت و بدون هیچ فکری و فقط آرامش آرامش آرامش
#همین جوری داشتم برای خودم راه میرفتم نگاهم به تک تک شهدا بود
باخودم داشتم میگفتم کاش نگاهم به یه شهید گمنام بیفته،
همین جوری توحال خودم بودم،یهو نگاهم رفت دنبالش،
بابا رفت آب آورد،
آب ریختم ،
گلهارو روی مزارش گذاشتم وباهاش حرف زدم
ازاین به بعد حتماًبهش سرمیزنم
یعنی میشه گفت عآشقِ این "شهید گمنام" شدم
شهید خلیلی شهید همت شهید جهآن آرا،شهید چمران و...
وای خودم بودم و خودم...
آرامش بود و...
هی از اینور به اونور راه میرفتم و قدم میزدم و نگآهشون میکردم
وباد می اومد و پرچم ها توهوا پرواز میکرد
گرم بود ولی می ارزید
شهید نگآهت را دوست دارم و پآی قولم می مونم و#ایستاده ام!
دلیلی از این محکم تر که هوایم را داری و باید هوای انقلاب را داشته باشم مگرغیراز اینست؟
#جآی همگی خآلی*نآزی اینقدر بیادت بودم* یقین دارم توهمراه من بودی!
#امر به معروف و نهی از منکر یادمون نره!
#شهید نگآه می کند به وجه الله_11تیر95
#قرآن یادمان باشدحتی10آیه
#یآعلی مدد