گلدونهـ

سلام ودروووووووود بر خودم وخودت ...دوتایی بهتره ...مگه نه ؟؟؟
خوبی فاطمه ؟چه خبرا ؟
سکانس اول :متنت خوشجل بود ...بعدشم من این همه میگم خوشجل بود فک کنم اعتماد به نفست چسبیده به سقف ...فقط حواست به اون بالا باشه بلاخره زمین است وجاذبه دیگر ...خخخخخ
شدیدا با این جملت موافقم لایک داری خواهری :وقتی هیچ کس را شبیه خودت پیدا نمیکنی مجبوری تنها باشی از هرکس
میگما من اصولا یا نظر نمیدم یا قشنگ میترکونم وبت رو ...قدر منو بدون ...خخخ
نمیدونم کی باهات قهر کرده یا چه اتفاقی بینتون افتاده ..فقط اینو میدونم که یه دسته از آدما هستن که تو دوستی فقط خودشون رو میبینند ..وقتی مثله بچه ها قهر کنن توقع دارن بری منتشون رو بکشی ومعذرت خواهی کنی ..اونم به خاطر هیچی ...این یعنی خود خواهی..بعدشم اگه یه موقعه دوستی بینتون به هم خورد به صورت قدر نشناسانه مهربونبت رو میکوبونه تو سرت ...وبدتر از این دیگه وجود نداره
من تو رو خوب میشناسم خیلی هم خوب چون انگار همه چیزه ما شبیه همه دقیقا وقتی تو حالت بده منم همونجوریم ..من خوب میدونم چرا میایی نت ..چرا آدرس وبت رو عوض کردی ...خوبم میدونم که یه سری از اخلاقات تغیر کرده مثله من ....وقتی مینویسی منم بلدم مثه خودت لجباز بشم این یعنی اینکه اینقدر آدم تو تنهاییش غرق شده که براش مهم نیست که دیگه کسی تو زندگیش باشه یا نه ؟!
دیگه خیلی چیزها براش مهم نیس.
سکانس دوم :اینجوری معلومه خیلی بد تو کلاس سوتی دادی ..خخ
منم یه بار همین کار رو تو کلاس زیست انجام دادم ..خخخ
خوب فک کنم حرف هام ته کشید .....جیییییییییییییغغغغغغ
الفراررررر تا فاطمه منو نخورده ^_^
یا علی ...

سلام آبجی فاطمه خوبی گلم ؟
چیه حالا اینجوری نیگا میکنی ...داری پیش خودت میگی این مهدیه کار وزندگی نداره هر روز اینجاست ...خخخخ
فاطمه مشکلت حل شد با دوستت ؟
میدونستی خیلی وقته با هم حرف نزدیم ..خوب چیه مگه تو دوست واقعی داری میری پیشش درد ودل میکنی ..ولی من که تنهام ...حوصله ام سر رفته آجی
ترم دانشگاه هم که هنوز شروع نشده حداقل برم با دوستام حرف بزنیم و دانشگاه رو رو سرمون خراب کنیم ...
دلم برا عمو تنگ شده فاطمه .....گریه
اینقده خوشم میاد اینجا جججججججیییییییغ بزنم
خوب من به جزئ تو و سپیده با کسه دبگه ای اینجوری خودمونی حرف نمیزنم ..تا میام باهاشون حرف بزنم شروع میکنند به نصیحت و گفتن چرت و پرت ..والا ..منم باهاشون سر سنگینم همچین..راستی فاطمه میگما خوب همچین از اون یکی وبت جیم زدی اومدی اینجاهاااااا..هیچ ردی هم به جا نگذاشتی ...ای ناقلا ..داستانت پلیسی شد ...خخخ
از بچه های تاکی واکی فک کنم فقط من ازت آدرس اینجا رو میدونم
مرسی که هستی فاطمه جوووونم با اینکه خیلی وقت ها من نبودم ولی تو همیشه باهام منطقی رفتار کردی ...و اینکه اگه نبودم یه مدتی رفتارت باهام عوض نشد
دوستت دارم آجی فاطمه
با اینکه مجازی هستی و من فقط ازت چهار تا کلمه ی تایپ شده دیدم ولی همیشه برام همونی بودی که من دوست داشتم همون فاطمه ی مهربونی که بهش اعتماد کردم وجواب اعتمادم همین بودن های همیشگیت بود
برام خیلی واقعی تر از آدم هایی هستی که من میبینمشون وصداشون رو میشنوم
زیادی حرف زدم..مگه نه ؟
یا علی ...
  

فاطمه:(

دوستام هم امسال هم پارسال رفتند کربلا این موقع ها:(دارم خفه میشم...منم میخوام کربلا:(((((تا حالا انقدر هوایی نشده بودم:((

سلام خوبی خواهری ؟
منم هی بدک نیستم ...معمولی یا بیخیال ...خودمم نمیدونم ...دروغ گوی خوبی هستم هر کی ازم میپرسه خوبی ؟میگم خوبم ..مگه میشه حاله منم خوب باشه ..والا
آره دیگه این   نت هم این مشکلات رو هم داره ..کلا همه ی زمین وزمان با من لج هستن اصولا ..خخخ
هر وقت میایم دوتایی بحرفیم یا تو نمیایی ..یا من یه کاری برام پیش میاد ..یا ..
حرفهامون نصفه میومنه ..البته حرف های من ..جون شوما اصلا حرف نمیزنی دیگه ...خخخ
به جزئ این نت هم راه ارتباطی دیگه هم باهم نداریم حداقل  اگه یکیمون نمیاد به اون یکی خبر بده که معطل نشه بنده ی خدا
یادته اون دفعه خواب موندی ..خخخ
یه بار هم عید بود من گفتم صبح میام بحرفیم ولی از شانس بدم والدین محترم یادشون اومد برن عید دیدنی ..یعنی اون روز همش بهت فک کردم ..بعد از ظهرش من دیگه حایی نرفتم باهاشون ..ولی تو هم دیگه نبودی ..خخخ
کلا من از عید دیدنی فقط میرم خونه ی بابابزرگم
همیشه ی خدا من بعدازظهرهای عید تنها تو خونه باید بشینیم خیلی شانس بیارم شبش برم خونه ی بابابزرگم با بچه های خاله ام بزنیم تو سر و کله ی همدیگه
ولی اون روز رو تو تاکی خیلی شانس آوردم ..همین که صدات کردم اومدی ومنم مشکلمو بهت گفتم ... اون روز وقتی از مدرسه اومدم به معنای واقعی داغون بودم ..تمام مدتی که باهات میحرفیدم گریه کردم
یاعلی ..