یارحــمان
نمیدونم چرا دیگه با کیبورد غریبه شدم اینو چندبار اینجاهم گفتم اما واقعا دیوونه کننده شده این حس !
من که کیبورد آرامش تموم روزام بود ، واژه های سرد رو میریختم روی کیبورد و جوون میگرفت
حالا باهاش غریبه شدم و این خودمو داره داغون میکنه و یه حس بد دارم که چرا از دستش دادم :(
یه مدت بخاطر کنکور کنار گذاشتمش !
اما کاش نمیذاشتم باعث شد من دل بکنم از کلبه ، انگار عادت شد برام ننوشتن و ...
خواهشاً ننوشتن رو کنار نذارید :(
تجربه ای تلخ برای من بود
چقدر دلم تنگ شده برای اون روزایی که همش می نوشتم همش !
(محرم سال 1440 و با خاطرات روضه های ارباب و سینه زنی هایی که دلخوشیم بود)
امام حسین علیه السلام نمیدونم راضی بودید یا نه ؟ اما قطعا کم کاری کردم برای مصیبت اعظم شما :(
آقا فقط دستمو بگیرید ، لطفا
من میترسم از بی پناهی "پناه همه بی پناه ها حسین "
+عزاداری عاتون قبول باشهـ نوکر های ارباب
+از الآن به فکرِ ...
+شهادت امام سجاد علیه السلام
+یآعلی