گلدونهـ

مینویسم تا اتفاق بیافتد

با اینکه تنهایی منو تنها نمیزاری


مگه میشه خدا رو داشته باشی و غم تو دلت راه بدی!

مگه میشه نگآهت کنه و حآلت خوب نبآشه!

با خـــــــدا بآشی تمآم حس های خوب دنیآ واسه تومیشه!

اعتماد کن به خـــــــــدا بودنش

[کلیک]

به قول نآزی

#وقتی خدا خاطرات رنگی رنگی را تقدیر کرده،شاد نبودن دیوانگی ست!![کلیک]

اینکه یه جاهایی اون چیزی میشه که تو نمیخوای حکمت خداست

ما در حد این نیستیم که حکمت خدا رو تشخیص بدیم ولی بهمون نشون میده!

بهش اعتماد کن و تمآم دل نگرونی هات بسپآر به خودش،انگآر آرومی و آرامش محضی به قلبت میاد!

بهش بگو دوستش داری

یه موقعه ای میرسه که دیگهـ وقت نداری و نفس آخر و...تمآمـ...

بهش بگو خدایاشکـــــــــرت

هرحرفی بهش بگی از گلایه بآشه تا شکر و...بهت گوش میکنه[کلیک]

اصلاً حرفای من هیچی،خدا تو قرآنش به ما میگه

[لا تحزن ان الله معنا]توبه،آیه40

# Do not sad that God is with us

#قرآن یآدمان باشدحتی10آیه

#حآجت روا و عاقبت بخیر بشید+التمآس دعآ

#یآعلی مدد




۸ نظر

ایها الشهید ممنون

و...

اولین اتفاق سآل عبادی شروع شود با مزار شهدا

همآنجآ که آرزویش را داشتی و طلبیدند

ایها الشهید

همیشه دستمو بگیر

آخ که چقدر خوش گذشت و بدون هیچ فکری و فقط آرامش آرامش آرامش

#همین جوری داشتم برای خودم راه میرفتم نگاهم به تک تک شهدا بود

باخودم داشتم میگفتم کاش نگاهم به یه شهید گمنام بیفته،

همین جوری توحال خودم بودم،یهو نگاهم رفت دنبالش،

بابا رفت آب آورد،

آب ریختم ،

گلهارو روی مزارش گذاشتم وباهاش حرف زدم

 ازاین به بعد حتماًبهش سرمیزنم

یعنی میشه گفت عآشقِ این "شهید گمنام" شدم

شهید خلیلی شهید همت شهید جهآن آرا،شهید چمران و...

وای خودم بودم و خودم...

آرامش بود و...

هی از اینور به اونور راه میرفتم و قدم میزدم و نگآهشون میکردم

وباد می اومد و پرچم ها توهوا پرواز میکرد

گرم بود ولی می ارزید

شهید نگآهت را دوست دارم و پآی قولم می مونم و#ایستاده ام!

دلیلی از این محکم تر که هوایم را داری و باید هوای انقلاب را داشته باشم مگرغیراز اینست؟

#جآی همگی خآلی*نآزی اینقدر بیادت بودم* یقین دارم توهمراه من بودی!

#امر به معروف و نهی از منکر یادمون نره!

#شهید نگآه می کند به وجه الله_11تیر95

#قرآن یادمان باشدحتی10آیه

#یآعلی مدد

۳ نظر

آرامش محضی تو

چقدر سخت میشه کنار اومد باکسی که هیچ نقطه اتصالی با تو نداره

و توادعا کنی حالت کنارش خوب است،میخندی ولی نه از ته دل

میگویی ولی نه از ته کلآم دل

وتو هنوز مجبوری یا شاید نهـ !

نشود این درد ودل را به هیچ کسی گفت غیر از خــــــــــدا و این یعنی عین حقیقت!

حقیقت نگآه من است و کسی باید بتواند آن را بخواند که به وجودم دست برده است

چطور میشود کنآر آمد با دخترانی که حرف دلت با آنهآ یکی نیست و تو در کنآرشآن اذیت میشوی

و

کنار میکشی

بعد به تو میگویند کلاس میگذاری! مارو قبول نداری!

وتو بغض میکنی به اندازه ی دریا ولی قورتش میدهی و میگویی نمآز داشتم میخوندم

وبعد میشنوی که یکی از آنها می گوید آهان،بله فقط شما اهل نمازی[به حالت مسخره]

وتوباز بغض میکنی و اشک جلوی چشمانت می آید حالا هم باید بغض را جمع کنی هم اشک

وخدا به دادت میرسد و یکی آن وسط شیرین زبانی میکند و میخندی

آن طرف تر یکی میگوید مثلاً این همآن فاطمه ای است  که میخواست نرود پیش بقیه دخترا

و مصمم بود و بعد رفت وحالا هم میخندد

واین حرفای کسی که تو را قضاوت کرد از دور و حرفش به گوش هآی تو رسید!

و تو بعدآسمآن را نگآه میکنی و میخندی

میگویی ممنون که دستمو گرفتی،رهام نکن خـــــــــــــــدا

می بینی چه زود درموردت میگویند و تو عذاب میکشی درکنآرشان

چون نمیفهمن تو را

چون درک نمی کنن

چون...

خیلی عجیب میخندی!

و...

یک نفر به تو میگوید "اهل بیت(ع) صعه صدر داشتن"تو باید اگر خوب میخواهی باشی

مثلِ اهل بیت(ع) انتخاب کنی و بپذیری...!

وباز فکر و فکر و فکر...

[گیج میشوی]

+ارتباطم رو قطع کنم با آنها؟

_پیامبر(ص) میگویند صله رحم داشته باشید و...

تو باز درگیری...!

از یه طرف اینها و تفکرات خودت را داری و آنهآ اصلاً مثلِ تو فکرنمیکنن وسخت است کنارشان باشی

و بعد هم نروی تازه برایت حرف میسازن!

همه ی این ها به کنار

من به حرف های پوچ دیگران اهمیت نمیدم و بس...!

اما مادرت می گوید فآطمه ببین اینجوری نمیشه و تو ناراحتی را در چشمانش میبینی و له میشوی!

مآدر...

چشمانت را میخواند و میفهمدت ولی شاید به رویت نیاورد

و یه موقعه هایی به رویت می آورد و تو هاج واج می مانی

شاید گاهی از دستش دلخور شوی ولی هرچه باشد مآدر است دیگر...!

باز بین دو راهی...!

از یه طرف هم فکر هایت کم هستن و این یعنی اوج درد...!

خیابان قدم میزنی و مردمآن بد حجاب و چشمآن هوس آلود و لبانت را گاز میگیری

وچآدرت را محکم تر و باز آن مرد نگآهش را به آن دخترک بدحجاب میدوزد!

وتو خـــــــدا رو شکـــــــــر میکنی که حجآب داری!

و باز غصه ی بدحجابی...!

مانتو ها همه باز و موها پریشآن و ناخن ها لآک زده و سفیدی پآها معلوم است و دیگر هیچ...!

شرم میکنی و سرت پآیین!

تو که دختر هستی و ازجنس خودش شرم میکنی از پوشش او

وبعد...!

باز احساس میکنی هیچ کسی "تو" را نفهمید

یک آدم در دنیای واقعی نه مجازی

یک آدم که کنارت باشد مثلِ خواهر هر روز به تو صبح بخیر بگوید و همه ساعت بااو بآشی

و

درخیابان قدم میزنی و خانومی را پشت سرت حس کنی ولی محل ندهی

وبعد از قضا وارد کوچه که میشوی و میگوید"خانوم ببخشید"

مآدرت را صدا میزند و بحث سن تو و ازدواج و...!

مآدر میگوید نهـ دخترم تازه18ساله است و قصد ندارد!

وبعد آن دختر میرود

و من و مآدر میخندیم

ومیگویی میخواهی مآدر من اصلاً بیرون نیام؟

والا هرجا میروم یکی پیدا میشود و بعد جواب کاملاً مشخص است"نه"!

به هرکسی نمیشود اطمینان کرد و راهش داد به دل!

وهنوز درس را شروع نکرده ای درحآلی که کنکوری به حساب می آیی!

و نفس هآی آخر روزهای تعطیلات،انرژیت را تمآم و کمآل برای قولی که داده ای گذاشته ای!

#مگرنه اینکه قول داده ای و "باید"عمل کنی!

چقدر شخصیت کتابی که میخوانم شبیه من است!

من خودم را در کتآب پیدا کردم شآید...!

ومآه رمضآن دارد میرود و تو دلتنگ شده ای از الآن و هنوز آنجور که باید خوب نبودی!

#من باید خوب باشم و خوب تر و خوب تر و خوب تر...

رشد در اخلاق و رفتار "باید"باشد وگرنه هیچ...!

از شبکه اجتماعی می آیی بیرون و گآهی به وب قدیمیت سرمیزنی و خاطرات...-___-

الآن که فکرمیکنم کآش هیچ وقت با نت آشنا نمیشدم[آرزوی قلبی من]

زندگیم بر اساسش فرق کرد و جریان پیدا شد که تاالآن درگیرش مآنده ام

و...

تنهآ خـــــــــــــــــــــدا...

#می بینی بازهم به خآنه خودت آمدم ای مهربآن عآلم

می بینی این نصف شبی وبه اصطلاح سحر "هیچ کسی نبود تا فقط تو شنیدی"

دیدی تو همیشه هستی،همیشه برای دلِ نگران من آرامش محض بودی!

#می گویم و تمآم

خــــــــــدا تو تمآم زندگی من هستی،تو بآشی من همه چیز دارم"فقط تو بآش"!

تویی که به دادم میرسی و کمکم میکنی و میتوانی یقین دارم میشه!

#قربونت بشم خـــــــــــــدا

#یآدت هست قرآن باز کردم هرموقعه دل نگران بودم و "فقط تو را صدا زدم" چه آیاتی آمد؟

یآدت هست...

برای چند بار این آیه آمد برای چندبار و من مآت بودم هردفعه این آیه...[کلیک]

یعنی نگآهم میکنی و یقین دارم

حال من با تو خوبست مهربآن عآلم

کربلآ یک طرف و بلیط رفت بگیری و دیگر برنگردی:([میشنوی ارباب ببری و مرا برنگردانی]

و باز اربعین پآرسال یادت بیاد و [کلیک] ویآدت بیاید با این چقدر گریه کردی و هنوز زائرنشدی!

آن "او" یه طرف

دوست یک طرف

این حرفا یک طرف

گلزار شهدا و نطلبیدن یک طرف

درس یک طرف

دغدغه خرید یک طرف

روزقدس یک طرف

و...چقدر حرف

#قرآن یآدمان باشدحتی10آیه

#عکس پُست برای خودم هست،همآن آیه هآیی که وقتی قرآن باز میکنم ومی آید

5شنبه به روایتی جمعه_باز دل گرفت بهر شما ارباب،بغض

من را ببر ودیگر برنگردان آقا مگر میشود این[کلیک] را دید و دیوونه نشد!

#یآعلی مدد

۴ نظر

انظروا علینا یا ایها الشهید

در هیاهوے این شهرِ آلوده‌ هوا !

 که نه دستت به مشـــــهد می‌رسد

 نه به کـــــربلا

 نه به نـــــجف

 و نه حتے به قم !

 دنج ترین جا براے پر کردن خلا قلبت همیـن‌ جاست .. .

جایے کنار شـــــهدا ..

 آن هم از نوع گـــــمنام !

 اینجا بے اختیـار خـم می‌شود پاها ..

 اشک مے ‌ریزد چشم‌ ها ...

 حاجت مے خواند لب ‌ها ... " شهـــــداے گـــــمنام " براے قلبهاے مرده ما هم دعا کنید

#خیلی وقته نیومدم گلزار شهدا،کی میشه بیام؟

#اللهم الرزقنا شهآدت فی سبیلک،یاحسین(ع)

#شهدا گاهی نگاهی به دلِ من بندازید،مثلاً همین فردا دعوت کنید منه بیچاره رو :(

به یه نگآه هم نمیشه؟

#یآدش بخیر آبان ماه پارسآل

۲ نظر

یک آیه یک عمل


اگر کسى عصبانیتش را کنترل نکرد و به جا عصبانیتش را خرج نکرد ، به او بگوئید:

خداوند در قرآن مى فرماید:« اشداء على الکفار رحماء بینهم »

مؤمنین در برابر کفار سرسخت و شدید هستند و در میان خودشان مهربان و رئوفند.

« سوره فتح،آیه29»

#اول باخودمم_همین آیه آیه عمل کنیم به آیات قرآن تا زندگانی شود قرآنی

#راه سعآدت با قرآن و اهل بیت"علیه السلام" میشود همان طور که پیامبر(ص) فرمودند!

#قرآن یآدمان باشدحتی10آیه

#حآجت روابشید+عاقبت بخیربشید

#یآعلی مدد


۸ نظر
About me
یارحمان

من اینجا کاملاً خودمم :)

برایم دعا کن
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان