گلدونهـ

مینویسم تا اتفاق بیافتد

رُسوایِ جَهانَم کَرد، این رَنگ پَریدَن ها

  • درآستانه ی دلتنگــــی و ای کآش گفتن هآیم برای زمآن از دست رفتهـ ای که برنمیگردد
  • شروع فصلی جدید از زندگی به عنوان کنکور هرلحظه نزدیک تر میشود
  • انرژی + گرفتن از مشاوره مدرسه و حرفآی خوبش و باز خآلی شدن از آن
  • هوای بارونی و قدم زدن ترجیحاً با آدمی که مرا میفهمد مثلاً "ع"
  • زیست فصل گیاهی+فصل جانوری عقب ماندگی گرفتهـ کمی باید به روزش کنم
  • ریاضی فصل حد+مشتق دچآر هنگیده  شدن شده
  • دو درس مهّم برای دو روز مهّم و جلو انداخت خود از دیگران،گرچه باید عملی شود
  • صدای ندای درونی به گوش میرسد و استرس دارد
  • خودشیرینی های "ن" و "ک"
  • احساس خوب داشتن با "ز" و "ن" و"ی"
  • چقدر دلم یه تفریح مثلِ دویدن زیر بارون و پیاده روی و دوچرخه سواری
  • 2و3سالی میشود کاملاً دوچرخه سواری نکرده ام،هووف یآدش بخیر
  • ساعت راس دلتنگی، آه کشیدن های من*کآش کمی نزدیک بودی عشقِ من[شعر از خودم]
  • ترجیحاً اردیبهشت سخت و خرداد طاقت فرساتر از آن میگذرد،سپر آهنی میخواهم
  • اردیبهشت باید آن اتفاق خوب بیفتد،خدآ میدانم که حواست هست
  • امشب "لیله الرغائب" هست،اگر یادت بود،من را نیز دعآ کن بین حاجت هایت
  • صدا بزن خدا رو /خدا میشنوه صداتو[فی البداهه از خودم]
  • کتاب"ضد از نویسنده ای بنام فاضل نظری"از دوستم گرفتم بخونمش
  • جدیداً که نه ولی چند ماهیست به "شعر"شدیداً علاقه پیدا کرده ام
  • همآن کفش ورزشی خوشگل را فردا امیدوارم بخرم،دلم برایش قنج میرود تامیبینمش
  • یه تغییر اساسی در اتاق اگر بشود انجام داد کمی بهتر است
  • "آهنگ ملایم و آروم" دارید معرفی نمایید[کلیک]
  • دلم کوه میخواد،فریاد زدن بلد در آنجاو دستش در دستم[یه فکر درذهنم جرقه زد]
  • مرگ_بر_طراح و برنامه ریز نهآیی :| خیلی بی انصاف هستن،خیلی[آخیش راحت شدم]
  • تولدشهیدمحمدرضادهقان،21ساله شدنت مبآرک
  • تاباشد که رستگار شویم
  • لبخند تو را چند صباحیست ندیدم ... یک بارِ دگر خانه ات آباد بگو ســیــــــب
  • قرآن یادمآن باشدحتی 10آیه
  • #یآعلی مدد

۴ نظر

دوباره فکر و فکر و فکر

کمی دلتنگی به اوج رسید و نوشتم از ذهنِ آشفته ی خود

ادامه مطلب ۳ نظر

زِ کجا دانی ، چه کِشد هر شب دلِ من؟

اِهم اِهم،خب به به امروز مدرسه عآلی بودااا،خب از اولش که تست های روانشناسی 180تابود

هوووف خسته شدیم،تازه البته زنگ ورزشمون هم رفت :|

یعنی یه زنگ  ورزش هم پیدا میشه،رو هوا میزننش،ورزش تنهآ زنگی که فدای بقیه کارا میشه!

مثلِ من تنهآس الهی قربونش،درکش میکنم -___-

خب بعدش دیگه،

زبان فارسی نوشتیم،یهو همگان متوجه شدن ننوشتن،

کتاب بنده از این دست به اون دست چرخید :/

زنگ اول به فنا رفت،درهمین فنا رفتنش خبردار شدیم،نیم ترم رفت به فنا،یوهو تعطیل شد!

زنگ تفریح مسخره با استرس دینی آغاز شد،دبیر نگفت میپرسه،بعد بچه ها میگفتن میپرسه!

همی به کتابخونه رفتیم و درسکوت درس 13دینی سوم رو خواندیم،که ناگهآن از سکوت بی مزه ش

دلم گرفت و بیرون اومدم،نمیدونم چرا همه میرن کتابخونه میتونند درس بخونن ولی من برعکس :|

یامثلاً همه نسکافه میخورن سر دردشون خوب میشه،من برعکس تازه سرم دردمیگیره :|

فکرکنم هورمون و سیستم بدنم با بقیه فرق داره :/

سرکلاس رفتیم و دبیر درس که نپرسید هیچ!درسم  داد =|

درس درمورد"زمینه های پیوند"و "ازدواج" این صحبتا ^__*

بحثای جالبی شد والبته من همیشه عآشق زنگ دینی ام،دبیرمون خوبه (*_*)

تااینکه گذشت و زبان فارسی و...

به به وسطای زنگ ذوق و شور بچه ها فوران کرد،داشتن نقاشی میکشیدن!

یکی از بچه  ها میگفت زنگ ادبیات و زبان فارسی بچه ها مشغول نقاشی اند :|

چه نفرشون برام نقاشی کشیدن،عبارتند از"ز" و"ف" و"ی" و"ز"...

#نقاشی هاشون میذارم،|عکس پُست برای خودمه|

بعدش شیمی و دبیر نارنجی پوش :|

قبل کلاس دلم صدا داده بود میپرسه ها،رفتم یه دور کتاب خوندم مبحث قبل رو :|

از من نپرسید،یکی از بچه ها کنفرانس داشت "م"،بعد تموم که شد

گفت فاطمه چی از کنفرانس فهمیدی بگو!

من آهان،خب...ادامه دادم وقشنگ توضیح دادم،هآ هآ فکرکرد حواسم نیست!

بعد پُشتش به ما بود داشت روی وایت بُرد مینوشت،دیگه توضیحم تموم شد

دوستام میگفتن یس یس!لایک فاطمه!زدی تو ذوقش!آفرین بابا!

هو هو خندیدم!

#جریان من و دبیرشیمی از قبل گفته بودم|واسه همین همیشه سرکلاسش آماده ام|

خلاصه امروزم به خاطرات پیوست،خوب گذشت مدرسه!خداروشکر...

#مهدیه بآنو،عشقی تو،نآزی من،خواهری بیا بگو از حالِ خودت،منتظرم

#هوای بارونی عآآآآآآآآآآلی بود[کلیک]

#چِشم درویش بکن موقع صحبت با من ... من دلم خواسته شاید به شما زُل بزنم...


#قرآن یادمان باشدحتی10آیه

#یآعلی مدد...

llwr_b612_20160413_151245.jpg

۳ نظر

دل من داندُ .. من دانمُ .. تنها دل من

هوای الان فوق العاده س،همون هوایی که من دیــــــوونه شم!

هوای بارونی،درختا اینور اونور میشن،پرده ی سالن در حآل و هوای خودشه!

صدای نم نم بارون، صدای پرنده ها،صدای موزیک،تنهآ باشی خونه!

آخ آخ خوبه ها،فردا هم درس خاصی نداریم،امروز زنگ آخر ریاضی،وووی اصلاً  مثلثات قاط میزنم!

بعد دبیر گفت بعضیا بَد نگاه میکنن،با زور سرکلاس نشستن! :|

تااونجایی که من میدونم،همه به زور نشسته بودن،ولی از قیافه من پیدا بود :/

اصلاً نمیفهمم چی درس میده :|

یه اعتراف میکنم،از ریاضی به شدت متنفرم فقط،ماتریس،لگاریتم،ترکبیات... اینا خوبه!

امسالم سوم حد و پیوستگی هم خوبه ها ولی یکم یه جوریه!

#بنظرتون من بامثلثات چه جوری کنار بیام خوبه...؟ :| روابط صلح آمیز...؟یا دعوا...؟ :|

آهآی سوم نهایی دیدید بدبخت شدیم رفت!

امتحانااز25اردیبهشت تا 16خرداد...  :|#یعنی مرگ_بر_طراح و برنامه ریزیش!

واقعاً درک نمیکنند،زیست گذاشتن آخرین امتحان،یعنی ووی نمیدونم چی بگم بهشون! :|

#مرگ_بر_آمریکا،شعار ماست!

خداکنه،امتحانای نیم ترم به هوا وفنا بره!#الهــــــــــــــــی آمین

کاش یه نفر باهام بود تاباهاش قدم میزدم و هی از درد ودلام میگفتم!

کاش همون یه نفر"ع" بود!

#خدایا!میدونی چقدر دعآکردیم،میدونی هرجارفتیم ازت خواستیم،حواست هست دیگه...؟!

میدونی تنهآ امیدم خودتی،میدونی غیر تو کسی نمی تونه کمکم کنه!

میدونی توسل کردم به تو،بی خیال خیلی ها شدم!

میدونی به این جمله هایی که بهت میزنم،ایمان و یقین دارم...#خدا فاطمه به کمکت نیاز داره

#یکی هست برات وقت بذاره،یکی که عآشقت هست،یکی که تموم تلاشش میکنه

این نشونه های یه آدم عآَشق ومعشوقه[کلیک]

صبرمیکنه

منتظرمی مونه

تلاش میکنه

هی میخواد ببیندت

هی صدات میکنه

#زیر بارون باتوام،توخیابون باتوام،احساس این لحظه من بدتر از عآشق بودنه!

|کآش کمی نزدیک تربودی!|

#شاعر که باشی,هیچکس جدی ات نمیگیرد...حتی اگر بگویی,,,میگویند وای چه #شعر قشنگی!

#آهای مهدیه کجایی...؟![کلیک]

#تار و پود هستیَم بر باد رفت ؛ امّا نرفت ... عاشقی ها از دلم ... دیوانگی ها از سرم

گوش کنید[کلیک]خالی از لُطف نیست!

#قرآن یادمان باشدحتی10آیه

#یآعلی مدد...


۶ نظر

مِهر کسی شبیه تو بر ما شدید نیست

نرفته ها نگید نمیشه ها،نگی نمیشه ها میری ان شاءالله...

چه تنگه دلِ من

 برای زیارت

 بریز واسم امشب

 یه پیمونه تربت

چه صحن و سرایی

 چه حال وهوایی

 چه روزای خوبی

 چه خاطره هایی

 چه کربلایی

 چه کربلایی

حسین حسین حسین

قدم زدن اونجا چه عالمی داره

 ببین روی گنبد چه پرچمی داره

چه خوبه بذاری یه دست روی سینه

 چه خوبه که اشکات رو گونه بشینه

یه لحظه کنار ضریحش بشینی

 هوای حرم رو باگریه ببینی

هرحاجتی داری الهی بگیری

 الهی حرم رو ندیده نمیری

حسین حسین حسین

#یه کلیپ دیدم،مداحیش این بود،اینقدر دلم دوباره پرواز کرد به سمت حـــــــ کربلا ــــــــــرم...

#لینک همون کلیپ[کلیک]

#میشه برام دعاکنید،دعاکنید کربلایی بشم...:(

#الحق که به تو نام قمرمی آید! ای ماه ترین عموی دنیا عباس[این شعر خیلی به دلم نشست]

#هآی اوهای هی هآی آهای[مهدیه بآنو] کجایی...؟ :(

#قرآن یادمان باشد حتی10آیه...

#یآعلی مدد...


۱ نظر
About me
یارحمان

من اینجا کاملاً خودمم :)

برایم دعا کن
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان